مبانی طبقه بندی پژوهش (4)
  • » اصول پایان نامه نویسی » مبانی طبقه بندی پژوهش (4)
  • 2-5–پارادایم تفسیرگرایی

    پارادایم دیگری که در سمت مقابل پارادایم اثبات گرایی قرار دارد تحت عنوان پارادایم تفسیرگرایی شناخته می شود.

    از آنجا که نتایج پژوهش در این پارادایم از صافی فهم وتفسیر پژوهشگر میگذرد به این پارادایم تفسیرگرایی اطلاق شده است.

    این پارادایم که با عنوان دیگری همچون ساختارگرایی طبیعی گرایی نیز مشهور است بر این مفروضه اساسی استوار است که:

    افراد در شرایط یکسان ممکن است پس از مشاهده یک پدیده خاص برداشتهای متفاوتی را به عنوان درک از آن واقعیت اظهار نمایند.

    علاوه بر این برخلاف نظر اندیشمندان اثباتگرایی این پارادایم اعتقاد دارد :

    تقسیم یک پدیده پیچیده به اجزا کوچکتر مطالعه هر یک از اجزا الزاماً ما را به شناخت کامل تر از آن پدیده نمی رساند.

    همچنین واقعیت مورد مشاهده و مشاهده گر بر یکدیگر تاثیر می گذارند.

    از سوی دیگر ارزشهای پژوهشگر به نحوی، فرایند پژوهش را تحت تاثیر قرار می دهد.

    بنابراین در این پارادایم فرض اصلی مورد تاکید آن است که:

    واقعیت مورد مشاهده کامل آن به تفصیل افراد و ذهنیت آنان وابسته است.

    بر اساس آموزه های این پارادایم از منظر هستی شناسی هیچ واقعیت بیرونی از پیش تعریف شده ای وجود ندارد.

    بلکه واقعیت ها به مدد ادراک و برداشت مشارکت جویانه ساخته می شوند.

    از نظر آنها واقعیت واحد و مجردی جدا از برداشت و ادراک به ما وجود ندارد .

    انسان ها می توانند تجربیات متفاوتی از پدیده های واحد داشته باشند.

    بر این اساس یافته های پژوهش همان آفرینش و تکوین واقعی خود فرایند پژوهش است.

    برخلاف دیدگاه پوزیتیویست ها تفسیر گران بر این باورند که پژوهشگر می تواند در واکنش به پدیده های اجتماعی دیدگاه ها و احساسات خود را با عنوان بخشی از فرآیند و پژوهش وارد کند.

    منطق این پارادایم ایجاب می کند که پژوهشگر حتی به صورت موقت در ارزشها ، تعهدات سیاسی ، اجتماعی مشارکت کنندگان سهیم شده و با آنها همراهی کنند.

    افراد در پی بی طرفی ارزشی نیستند بلکه میخواهند بدانند چگونه آن ارزشها شکل گرفته و ایشان چطور می تواند آنها را تحصیل نمایند .

    اینان معتقدند که ارزش یک بخش محوری از زندگی اجتماعی است .

    به عبارت دیگر ارزشهای هیچ گروهی غلط نیست بلکه فقط متفاوت است.

    از سوی دیگر رویکرد کیفی تفسیرگرایی بر اساس دیدگاه کلنگر به پدیده های هستی بنا شده است و بر دو اصل زیر استوار است:

    اولا فقط و تنها یک واقعیت منحصر به فرد وجود ندارد.

    واقعیت بر اساس ادراک فرد بنا نهاده شده است و برای هر فرد متفاوت است و در

    طول زمان نیز تغییر می کند.

    دوم آنچه ما می دانیم فقط در یک موقعیت و متن ، معنا پیدا می کند.

    دید صاحبنظران تفسیر گرافی واقعیت ماهیت ثابتی نداشته بلکه محصول تراوش های ذهنی فردی است که در پژوهش شرکت دارد.

    بر این اساس پیروان این پارادایم به واقعیتهای چندگانه معتقد هستند.

    آن ها اظهار می دارند که :

    واقعیت بستگی به زمینه و متن دارد و می تواند در آن واحد ساختارهای متفاوتی داشته باشد.

    این رویکرد مبتنی بر استفاده از استدلال استقرایی در پژوهش است و معتقدند که پدیده در طی فرآیند پژوهش تکامل می یابد.

    بر اساس منطق پارادایم تفسیرگرایی رابطه مشاهده گر و سوژه پژوهش نیز بسیار به هم نزدیک است .

    در این رویکرد پژوهشگر به عنوان جزئی از پژوهش محسوب شده و حتی ابزار گردآوری داده در تلقی می شود.

    او خود قسمتی از پژوهش است .

    این اساس وظیفه،  مشاهده ، مصاحبه و تفسیر ابعاد مختلف پژوهش را برعهده دارد.

    مبانی طبقه بندی پژوهش1

    شششش

    ثبت دیدگاه

      • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
      • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
      • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    برو بالا