يادگيري برای نظام نوین جهانی * آموزگار * –قسمت ششم–
  • » تقویت حافظه » يادگيري برای نظام نوین جهانی * آموزگار * –قسمت ششم–
  • آموزگار انتخابگر و انتخابش را تحميل مي كند و دانش آموز اطاعت مي كند؛

    • آموزگار اقدام مي كند و دانش آموز دچار اين توهم است كه بر مبناي اقدام او اقدام مي كند؛
    • آموزگار محتواي برنامه درسي را بر مي گزيند و دانش آموز (كه مورد مشورت قرار نگرفته ) خود را با آن وفق مي دهد؛
    • آموزگار توا نايي علم را با توانايي شخصي خويش ، كه آن را در مخالف ت با آزادي دانش آموز بهكار مي برد، اشتبا ه مي گيرد؛ ودر فرآيند يادگيري، آموزگار فاعل است و دانش آموز منفعلِ محض.

    در واقع ، مستكبران صرفاً به تغيير در آگاهي مستضعفان علاقه مندند و نه تغيير در شرايط ي كه آنهارا مستضعف ساخته است . هر چه مستضعفان با اين شرايط سازگارتر شوند، تسلط بر آنها آسانترخواهد شد . مستكبران براي رسيدن به اين هدف ، مفهوم بانكي آموزش را در كنار اقداما ت اجتماعي

    بانه اي كه طي آنها به مستضعفان لقب خويش بينانة “دريافت كنندة خدمات رفاهي ” اعطا  پدرم مي شود، به كار مي گيرند. با مستضعفان به صورت افراد حاشيه اي و تافته هاي جدابافته اي برخورد مي شود كه گويي از ساختار عمومي يك جامعة “خوب ، سازما ن يافته و عادل ” جدا هستند . به آنها به ديدة آسيب هاي جامعة سالم مي نگرند و بنابراين خود را ملزم مي دانند ك ه اين مردم نالايق و تنبل را از

    طريق تغيير نگرش آنها، با الگوهاي خود تطبيق دهند . اين ها در حاشيه نگه داشته شده اند و لازم است به درون جامعه بيايند و خود را با آ ن سازش دهند.

    اما حقيقت اين است كه مستضعفان نه در حاشيه اند و نه در بيرون از جامعه به سر مي برند . آنها هميشه در درو ن ساختاري كه آنها را بردة ديگران ساخته است ، قرار داشته اند .

    آموزگار

    راه حل اين مشكل ،”عجين “كردن آنها با ساختار استكباري نيست بلكه بايد ساخت ار را به گونه اي تغيير داد كه وجود آنها به خاطر خودشان پذيرفته شود . بي ترديد چنين تغييري ، آرمان مستك بران را از درون مي پوساند واستفاده از مفهوم بانكي آموزش  براي مقابله با تهديد ناشي از آگاهي دانش آموزان  را غير ممكن می سازد. انديشة بانكي آموزش اين نتيجة منطقي را به دنبال دارد كه نقش مربي هموار كردن راهي

    است كه دنيا به ذهن دانش آموز وارد مي شود. وظيفة آموزگار سازمانده ي فرآيندي است كه پيشاپيش و خود به خود رو ي مي دهد و آ ن پركردن ذهن دانش آموز با اطلاعات ي است كه وي آنها را دانشآموزش در نظام استكباري غربواقعي مي پندارد.

    و از آنجا كه مردم ، دنيا را مجموعه اي از موجودات منفعل  تصور مي كنند، آموزش نيز بايد آنها را منفعل تر سازد تا با دنيا سازگار شوند . افراد تحصيل كرد ه سازگارند زيرا بهتر با دنيا كنارمي آيند. در عمل ، اين نوع آموزش با اهداف مستكبران كاملاً مطابق ت دارد، زيرا زماني آسايشخيالشان تأمين مي شود كه بدانند مردم با دنيايي كه آنها برايشان ساخته اند، سازگارند و جايي براي سؤال وجود ندارد.

    هر چه اكثريت مردم خود را با اهدافي كه اقليت غالب براي آنها تعيين كرده است (و آنها را ازحق رسيدن به اهداف خود محرو م مي سازد) بيشتر تطبيق دهند، ادامه دادن به اين رفتار براي اقليتآسان تر مي شود.

    مفهوم بانكي آموزش چه از نظر عملي و چه از نظر تئوري ، در راستا ي اين هدف قرار دارد . در اين رويكرد بي دردسر، هر چه هست ؛ چه دروس شفاهي ، چه تكاليف خواندني ، چهروشهاي سنجش معلومات ، چه فاصلة بين آموزگار و دانش آموز، چه معيارهاي ارتقاء، همه و همه در راستاي جلوگيري از تفكر است .

    بخش قبلی این مقاله

    يادگيري برای نظام نوین جهانی * معلم * –قسمت پنجم–

    شششش

    ثبت دیدگاه

      • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
      • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
      • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    برو بالا