يادگيري برای نظام نوین جهانی * معلم * –قسمت پنجم–
  • » تقویت حافظه » يادگيري برای نظام نوین جهانی * معلم * –قسمت پنجم–
  • يادگيري برای نظام نوین جهانی * معلم *

    تجزيه و تحليل موشكافانة رابطه معلم و شاگرد در هر سطح ، در درون و بيرو ن مدرسه نشان مي دهد كه اين رابطه اساساً جنبة محاكات (قصه گويي ) دارد. معلم قصه مي گويد و شاگرد هم شنوندة صبوري است كه(فقط ) مي شنود. محتواي قصه ، خواه در ابعاد ارزشي و خواه در ابعاد تجربي واقعيت ، در جريان قصه گويي ،بي روح و كسالت آور ميشود. آموزش از بيمار ي قصه گويي رنج مي برد!معلم ،

    واقعيت ر ا به گونه اي توضيح مي دهد كه گويي پديده اي است ايستا، كليشه اي ، و قابلپيش بيني ؛ و يا گويي به موضوعي مي پردازد كه با تجربة واقعي دانش آموز بيگانه است . گويا وظيفه

    معلم اين است كه ذهن دانش آموز را از قصه هاي خود پر كند؛ قصه هايي انتزاعي كه با جها ن خارج وآنچه بدان معنا مي بخشد، فاصله دارد. واژه ها اصالت خود را از دست داده و به الفاظي بي محتوا وناآشنا تبديل شده اند. به اين ترتيب ، ويژگي بارز اين نوع آموزش ، طنين واژه هاست نه انتقال مفاهيم ؛

    چهار چهار تا مي شود شانزده تا؛ بل م پايتخت باراس است والخ . دانش آموز هم اين عبارات رامي نويسد، به خاطر مي سپارد و تكرار مي كند؛ بي آنكه بداند چهارچهارتا يعني چه و يا وقتي مي گويدآموزش در نظام استكباري غرب – 21″بلم پايتخت باراس است “، اهميت واقعي پايتخت در چيست و يا اصولاً رابطة بلموب اراس چگونه رابطه اي است .

    بدين ترتيب ، آموز ش به نوعي امانت داري تبديل ميشود. دانش آموز امان تدار و معلم امانت گذار است . معلم بجاي ايجاد ارتباط ، پيامي صادر مي كند كه دانش آموز آ ن را به اكراه دريافتمي دارد و سپس آن را حفظ و تكرار مي كند. اين همان مفهوم “بانكداري ” در آموزش است كه دانش آموز صرفاً مجاز به دريافت ، ثبت و واريز به حساب است .

    در مفهوم بانكداري آموزش ، دانش هديه ايست از طرف كساني كه خود را دانشمند مي پندارند به كساني كه حسب تصور آنان نادانند . ديگران را نادان مطلق پنداشتن  كه ويژگي جهان بين ياستكباري است  آموز ش و دانش پژوهي را به عنوان فرآيندهاي دستيابي به حقيقت ، عقيم مي سازد .

    معلم

    معلم خود را نقطة مقابل دانش آموز مي بيند و وجود خود را با اي ن تصور كه دانش آموز نادان مطلق است ، توجيه مي كند. دانش آموزِ از خويش بيگانه  همچون برده در منطق ديالكتيك هگل نادا نبودن خود را مي پذيرد و بنابراين وجود معلم را لازم مي بيند. اما دانش آموزان برخلاف برده ها، هرگز به اين نكته پي نمي برند كه آنها نيز معلم خويش را آموزش مي دهند.

    از سو ي ديگر، دليل وجودي آموزشي كه طرفدار آزادي انسان است ، در حركت آن به سمتتطابق و سازگاري نهفته است . آموزش بايد با رفع تناقض بين آموزگار و شاگرد و از طريق سازگار ساختن طرفينِ اين تناقض آغاز شود؛

    به طوري كه هر دو همزمان ياد بگيرند و ياد بدهند.اين رويكرد در مفهوم بانكي ، آموزش نيست و نمي تواند هم باشد . اين نوع آموزش نه تنها درحفظ اين تناقض ها مي كوشد، بلكه با نگرشها و رفتارهاي زير كه آئينة تمام نماي جامعة استكبار ي

    است ؛ به آنها دامن مي زند:

    • معلم ياد مي دهد و دانش آموز ياد م يگيرد؛
    • آموزگار همه دان و دانش آموز هي چمدان است ؛
    • معلم مي انديشد و دانش آموز درباره اش انديشه مي شود؛
    • معلم حرف مي زند و دانش آموز صبورانه مي شنود؛
    • آموزگار علم تربيت مي كند و دانش آموز تربيت مي شود؛

    بخش قبلی این مقاله

    يادگيري برای نظام نوین جهانی * نظام آموزشي *– قسمت چهارم–

    شششش

    ثبت دیدگاه

      • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
      • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
      • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    برو بالا